سرزمین مقدس دلم را برای تو از سنگ فرش های بلورین ساخته ام
ودیوارهای سرسرای ان رابه عطر وجودت معطر کرده ام
وتاجی از شقایق های سرخ را بانگین هایی به شباهت چشمانت اراسته ام
واسمانش رابا شراره های عشقم نورانی
وباتپش های قلبم اهنگی دلنواز سروده ام
وبه انتظار می نشینم........انتظار........انتظار........
انتظاری که به پایان رسد...
ومن بردروازه ی سنگی ان به تماشای تو به تعظیم می ایم
وشرابی از محبت های سالیان نبودنت به دستان پرمهرت می دهم
ای سرزمین مقدس زیبا و پرامید و شاداب بمان
که درهنگام ورود معبودم خجل نشوم
نظرات شما عزیزان: